زیارت
دور از حریمتان به غم ام مبتلا ولی ..... ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

 

کوفه

میثم تمار  : اصالتاً ایرانی بود. نام ایرانی اش میثم و کنیه عربی اش ابوسالم بود و حضرت علی او را از زنی از طایفه بنی اسد خرید و آزاد کرد. از او پرسید اسمت چیست؟ گفت ابوسالم. حضرت فرمودند پیامبر به من خبر داده که پدرت در عجم نام میثم بر تو نهاده. میثم گفت خدا و رسول خدا و امیرالمؤمنین راست گفتند. اسم من میثم است. آنگاه فرمودند اسمت را حفظ کن و کنیه خود را ابوسالم قرار بدهد. او پس از آزادی در کنار حضرت ماند و بسیاری از علوم را از او فرا گرفت مثل علم بلایا و منایا که از اخبار آینده خبر می دهد و نیز تفسیر قرآن آموخت و نیز علوم سری نیز از ایشان فرا گرفت. فرزندانش هم از اصحاب امام باقر و امام صادق شدند. او دربعضی از شب ها که حضرت سر به چاه می بردند و مناجات و درد دل می کردند همراه حضرت بودند.حضرت علی نحوه شهادت و محل شهادت و نیز اینکه به دست ناپاک زاده ای از بن امیه به اسم عبیداله بن زیاد شهید می شود را به او گفته بود.

روزی میثم در کنار میدان شهر که بنی اسد آنجا جمع می شدند حبیب بن مظاهر را دید. حبیب گفت: پیر مردی را می شناسم که جلوی سرش مو ندارد و شکمش بزرگ است و در دار الرزق خربزه می فروشد (منظور میثم بود). در راه دوستی خاندان پیامبر به دار می رود.

میثم درجواب گفت: من هم مرد سرخ رویی را می شناسم که دو گیسوی بلندی دارد. او برای یاری پسر دختر پیامبر از شهر بیرون می رود و کشته می شود و سرش را در کوفه و خیابان کوفه می گردانند. روزی حضرت علی به میثم فرمودند ای میثم پس از من تو را دستگیر می کنند و به دار می آویزند. روز دوم از دهان و بینی ات خون می آید و روز سوم با ضربه ای شکمت را می درند تا جان بدهی در انتظار آن باشد و محل شهادت و همان نخلی که به آن دارش زدند را نشانش دادند. میثم هر روز به آن نخل آب می داد و پای آن نماز می خواند. میثم می دانست که در کنار او عمربن حریث را به دار می زنند و به او می گفت من همسایه تو خواهم شد. برای من همسایه خوبی باش. ابن حریث منظورش را نمی دانست و می پرسید می خواهی منزل ابن مسعود را بخری؟

میثم در همان سال شهادت امام حسین بعد از زیارت خانه خدا به سمت کوفه رفت اوضاع کوفه بد بود و هانی شهید شده بود. عبیداله ترسید میثم بیاید مردم دور او جمع شوند قبل از ورود به کوفه او را دستگیر کرد و به زندان انداخت او را به نزد عبیداله آوردندو گفتند علی او را از همه عزیز تر می داشت. عبیداله گفت وای بر شما علی این عجمی را این قدر گرامی می داشت؟ و از میثم پرسید که پروردگارت کجاست. میثم گفت در کمین ستمکاران و تو از ستمکارانی. عبیداله از میثم خواست از امیرالمؤمنین بیزاری بجوید و او اجابت نکرد و گفت تو را به صلیب می کشم و دست و پایت را قطع می کنم. میثمگفت مولایم مرا به این امر خبر داده بود. عبیداله پرسید مولایت دیگر چه گفت؟ میثم گفت «فرمود: دست و پا و زبانت را قطع می کنند و تو را به صلیب می کشند». عبیداله پرسید نگفت توسط چه کسی؟ میثم گفت چرا توسط ناپاک زاده بنی امیه. عبیداله به شدت عصبانی شد و گفت دست و پایت را می برم و زبانت را می گذارم تا دروغ گویی مولایت ثابت شود. میثم را بر دار کردند و او از همانجا با مردم صحبت می کرد و در فضایل علی می گفت تا بالاخره مجبور شدند زبانش را ببرند و پس از شهادتش نمی خواستند او را دفن کنند تا روی دار باقی بماند شاید برای عبرت دیگران. ولی چند نفر خرما فروش او را با مشغول کردن نگهبانان دفن کردند.

آیت الله دستغیب نقل می کنند که در سال 1388 ه ق (حدود 40 سال قبل) بعد از زیارت نجف به زیارت میثم آمدیم. خادمی بود که خیلی به ما محبت کرد و چای آورد. مبلغی پول به او دادیم قبول نکرد و گفت خرجی ام را خود جناب میثم عطا می کنند و هر چند شب یکبار به خوابم می آیند و یک گوشه کناری را نشانم می دهند. من فردایش آنجا را می کنم و یک سکه پیدا می کنم. می فروشم و امورات را می گزرانم و یکی از آن سکه ها را هم نشان مان داد. به نقل از داستان های شگفت.

 

خانه حضرت علی ع :  طبق منابع تاریخی حضرت علی (ع) در کوفه دارای منزل شخصی نبوده اند

نوع دسته بندی و وجود راهروهای زیاد و طولانی و کوچک بودن غیر عادی اتاقها و نیز وجود چاه در داخل منزل همه و همه صحت این خانه را زیر سوال میبرد

زمانی که حضرت علی(ع) در کوفه بودند امام حسن و امام حسین حدود چهل سال عمر شریفشان بوده و وجود مکتب حسنین کاملا دور از ذهن میباشد

به گفته شاهدان عینی چاه داخل منزل با تانکر بصورت شبانه پر میشود

 

مسجد کوفه : کوفه پایتخت حضرت علی در هشت کیلو متری شرق نجف اشرف و در کنار فرات است به هنگام حمله سپاه اسلام به مدائن آب و هوای آن برای اعراب مناسب نبود و جنگ جویان اسلام در آن مریض می شدند چون فتح بقیه ایران و شامات وابسته به حضور سپاه اسلام در این منطقه داشت سلمان فارسی و حذیفه محل فعلی کوفه را برای سپاه اسلام انتخاب نمودند هر چند که از زمان ساسانی ها دژ و قلعه در آن وجود داشت. تیراندازی وسط ایستاد و به چهار طرف تیر انداخت و حدود مسجد معین شد. ابتدا مسجد را ساختند و سپس بازارها و خانه ها در کنار آن پدید آمد و تبدیل به شهر شد. نخستین والی این شهر در زمان خلفا سعد بن الی وقاص فاتح ایران و بعد عمار یاسر و بعد ابووسی اشعری بود. بعد از جنگ جمل و شکست سپاه ناکثین حضرت علی پایتخت را از مدینه به کوفه آوردند و بعد از پنج سال و بعد از امام حسن از پایتختی برای همیشه افتاد ولی مرکزیت خود را به خاطر وجود نیروهای جنگ جو حفظ نمودو در مقابل شام همیشه حضور جدی داشت. کوفه کارنامه بدی در تاریخ برای خود دارد و مراجع رنگارنگ و عهد شکنی آنان در دوره های مختلف معروف است. جهالت آنان در زمان امیرالمؤمنین باعث به وجود آمدن جریان های انحرافی مثل خوارج و به وجود آمدن جنگ های جمل ، نهروان و صفین شد. بی وفایی آنان در زمان امام حسن باعث انتقال حکومت از اهل بیت به بنی امیه شد. نامه های مختلف و دعوت از امام حسین به کوفه و عهد شکنی آنان. خواندن نماز و بیعت با مسلم و بد عهدی شان ، قیام توابین در سال 65 ه – ق و سپس قیام مختار و سپس کشتار مصعب در آن شهر و قتل عام آنان. کوفه از آن به بعد موقعیت استراتژیک خود را از دست داد و جز همان پنج سال هیچ گاه عاصمه و پایتخت نبود. تا پیدا شدن مرقد مطهر حضرت علی و توجه شیعیان و برخی خلف آباد شد.

فضیلت مسجد کوفه : امام صادق فرمودند که کوفه حرم خدا و حرم رسول و حرم علی بن ابیطالب است و نماز در آن برابر صد رکعت نماز است و پیامبر فرمودند خداوند متعال چهار شهر را برگزید سپس فرمودند « والتین و الزیتون و طور سنین و هذا البلد الامین» که تین مدینه  ،زیتون بیت المقدس و طور سنین کوفه و بلد الامین مکه است. در این مسجد مقام هایی است که هر کدام نماز و دعایی دارد و قبور مسلم بن عقیل – هانی ابن عروه و مختار ثقفی در آن قرار دارد. محراب شهادت حضرت علی نیز آنجاست.

 

مقامهای مسجد کوفه    1 – محراب حضرت علی : باز سازی شده و دربی از طلا روی آن نصب شده و بالای آن نوشته هذا محراب امیر المؤمنین. این محراب سمت دیوار قبله است. 2 – محراب و مقام امام سجاد زین العابدین : که در صحن و در کنار مقام های دیگر است 3 – محراب امام صادق : مکان حضور  و نماز امام صادق 4 – مقام خضر محل نماز و حضور حضرت خضر پیامبر 5 – دکه المعراج : که هنگامی که پیامبر معراج را از مسجدالحرام شروع نمودند و به سمت بیت المقدس حرکت نمودند در مسجد کوفه توقفی نمودند و نماز خواندند 6 – مقام ابراهیم: محل نماز حضرت ابراهیم است 7 – مقام جبرئیل 8 – سفینه نوح : محل به گل نشستن کشتی حضرت نوح است که قبلاً حالت سرداب داشته و پله می خورده به سمت پائین 9 – دکه القضا: محل قضاوت حضرت مولا 10 – بیت الطشت : محل وقوع یکی از معجرات و کرامات حضرت مولا است. در این محل سردابی بوده که برخی از اهل عبادت و ریاضت در آن به سر می بردند 11 – مقام حضرت آدم: نماز خواندن در آن مستحب است 12 – باب الفیل یا باب ثعبان که داستانی دارد : که حضرت علی وقتی در حال سخرانی بودنددر مسجد کوفه ناگهان مار بزرگی از سمت این درب وارد می شود و همه می ترسند و کنار می روند تا اینکه به سمت منبر حضرت امیر می رود و بالا می رود و سر در گوش حضرت می برد و مطالبی می گوید و حضرت جوابی می دهد و مار بر می گردد و می رود. می پرسند چه بود حضرت می فرمایند آنگونه نیست که شما فکر می کنید «شاید منظورشان این بود که اینگونه نیست که فقط من مولای شما باشم و امام شما» این مار یک قاضی از اهل جن بوده و برایش مطلبی سخت پیش آمده و از من پرسید و من راهنمایی اش کردم) و این درب به باب الثعبان معروف شد.  در زمان بنی امیه برای اینکه اسم این درب که یاد آور کرامات مولا بوده تغییر کند فیلی را با زحمت تهیه و به کنار این درب آوردند تا به مسدود به باب الفیل معروف شد. تعمیر و بازسازی مسد کوفه در طول تاریخ و هم اکنون نیز بیشتر به دست شیعیان هند انجام شده.

حضرت مولا درباره فضیلت مسجد کوفه فرمودند خداوند به شما چیزی داده که به دیگران نبشخیده. مسجد شما یکی از چهار مسجدی است که خداوند برای اهلش برگزیده است. گویی آن را (مسجد را) می بینم که فردای قیامت با دو جامه سفید وارد می شود در محشر و کسانی که در آن نماز خوانده اند شفاعت می نماید و شفاعتش از جانب خداوند رد نخواهد شد. درآینده حجر الاسود در آن نصب خواهد شد. زمانی می رسد که همین مسجد نماز گاه حضرت مهدی فرزندم و نماز گاه هر مؤمنی می شود. در آن نماز بخوانید و حوائج خویش را از خدا بخواهید و در این مکان است که اسرافیل در صور می دمد تا مردگان زنده شوند و حضرت آدم در این مسجد توبه می کنند.

 

مسلم بن عقیل : قبر مسلم در مسجد کوفه و در کنار دارالاماره بوده و هست. اول مختار بر مزاراو بارگاهی ساخت . در زمان آل بویه عضدالدوله و سپس سلطان اویس حلایری و بعد پادشاهان صفوی و بعد قاجار و بعد صاحب جواهر با مبالغی که از هند فرستاده بودد تعمیراتی در آن انجام دادندو توسعه یافت و گنبدی طلایی بر آن ساخت.

 

مختار ثقفی:   یکی از شخصیت ها و سردارانی که حرف های بسیاری در مورد او زده می شود و شاید اتهامات زیادی به او زده می شود مختار است اما امام باقر (ع) در مورد او فرمودند « از مختار بدگویی نکنید زیرا او قاتلان ما را کشت و از دشمنان ما خونخواهی کرد و در هنگام سختی در میان ما اهلبیت اموالی را تقسیم نمود» و نیز روزی پسر مختار که پیر مردی شده بود خدمت امام باقر رسید و گفت مردم در مورد پدرم سخن ها می گویند و به خدا آچه شما بگویید درست است. امام فرمودند « مگر او نبود که خانه های ما را ساخت و قاتلان ما را کشت و خونخواهی ما را نمود. خدای او را رحمت کند. خدا پدر تو را رحمت کند هیچ حقی از ما را وانگذارد و خونخواهی ما نمود» و امام سجاد هنگامی که سر عبدالله بن زیاد و عمربن سعد را برای خدمتشان آوردند حضرت سجده شکر به جای آورد و فرمودند « خدای را سپاس که خون ما را از دشمنان با خواست خدای مخار را خیر دهاد».

در کتب معتبر مختلف مختار را میستایند و پاسخ گوی شبهاتی اند که در مورد او مطرح است مثل کتاب های : رجال علامه حلی ص 168 / ذوب الفضار ابن نما تحریر طاووسی – سیدبن طاووس / معجم رجال الحدیث آیت ا... خویی / الغدیر علامه امینی ج 2 ص 343 /

پدر مختار ابوعبیده بود که در کنار پیامبر بسیار جنگید و بسیار شجاع بود و مختار خود در سیزده سالگی در بعضی جنگ ها کنار پدر بود.

خود مختار که در بچگی یکبار خدمت امیر المومنین رسیده بود حضرت دوبار فرمودند یا کیس – یا کیس یعنی ای زرنگ – ای هوشمند – بعدها هم خدمت امیر المومنین آمد و درس گرفت و به وطن خود که طائف بود نرفت و در مدینه ماند. مختار جزو چهل مردی بود که برای بیعت بعد از ثقیفه خدمت حضرت امیر آمد

 

هانی بن عروه: از یاران مولا بوده است. به مسلم پناه داد و به دست عبیداله بن زیاد به همراه مسلم به شهادت رسید.

آستان مختار و مسلم یکی است. ابن بطوطه جهانگرد معروف قرن هشتم می نویسد در در سمت غرب قبرستان کوفه در نزدیکی قبر مختار در مکانی چیزی به رنگ سیاه تند در زمینه سفید توجه مرا جلب کرد که مردم می گفتند این جا قبر ابن ملجم مرادی است و مردم کوفه همه ساله هیزم فراوان جمع می کنندو هفت روز آتش بر گور او می افروزند.

 

دارالاماره: در کنار مسجد کوفه خرابه ای است که بسیار عبرت آموز است. در همین دارالاماره بود که نخست سر مبارک حضرت اباعبداله را جلوی عبیداله بن زیاد قرار دادند. و پس از دو سه سال سر عبیداله را جلوی مختار قرار دادند و باز بعد از دو سه سال سر مختار را جلوی مصعب بن زبیر و باز پس از چند سال سر مصعب را جلوی عبدالملک مروان قراردادند (حکومت بنی امیه تا 132 ه – ق باقی بود» هنگامی که سر مصعب جلوی عبدالمک بود پیر مردی از مشایخ کلمه لااله الا الله را گفت و گفت چیز شگفتی می بینم. عبدالمک پرسید ای شیخ چه چیز شگفت آوری را می بینی و پیر مرد گفت که پشت سر هم سرهایی را دیده در همین قصر و عبدالمک گفت خداوند پنجمی را نیاورد و به قولی دستور تخریب آن قسمت از دارالماره را داد و شاعری این مطلب را به شعر آورده است که: یکسره مردی ز عرب هوشمند – گفت به عبدالملک از روی پند – روی همین مسند و این تکیه گاه – زیر همین قبه و این بارگاه – بودم و دیدم بر ابن زیاد – آه چه دیدم که دو چشمم مباد – تازه سری چون آسمان – طلعت خورشید ز رویش نهان – بعد ز چندی نبر آن خیره سر – بد بر مختار به روی سپر – بعد که مصعب سر و سردار شد – دستکش او سر مختار شد – این سر مصعب به تقاضای کار – تا چه کند با تو دگر روزگار – وقایع الایام – محدث قمی این است بازی سرنوشت.

 

مسجد سهله : یکی از مساجد بسیار با فضیلت کوفه است که عبادت گاه و منزلگاه بسیاری از پیامبران از جمله حضرت ابراهیم ، ادریس ، خضر و جایگاه بعضی از امامان شیعه مثل حضرت امام سجاد و امام صادق بوده است و بر اساس روایات از امام صادق حضرت مهدی پس از ظهور در آن جا ساکن می شوند و منزل می نمایند. فاصله اش تا مرقد حضرت علی 10 کیلومتر و تا مسجد کوفه 2 کیلومتر است.

خاکی که پیامبران از آن خلق شده اند از این مسجد برداشته شده.

امام صادق فرمودند: هیچ گرفتاری نیست مگر آنکه دو رکعت نماز در این مسجد گذارد و خداوند گرفتاری او را برطرف خواهد کرد.

و از این زمین بود که ابراهیم به جنگ عمالقه رفت و حضرت داوود به جنگ جالوت رفت و امام صادق فرمودند که خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده مگر اینکه در ا ین مسجد نماز خوانده.

نماز در این مسجد بر اساس روایاتی از امام صادق و حضرت سجاد باعث افزایش طول عمر می شود.

 

داستان.. یکی از شاگردان میرزای شیرازی می گوید که روزی میرزا برای بحرالعلوم تعریف می کرد که شب گذشته برای نافله شب به مسجد کوفه رفتم و قصد داشتم سپیده دم به سمت نجف حرکت کنم تا اول وقت به محل درس خود برسم و درس بگویم. از مسجد که بیرون آمدم در دلم شوق ایجاد شد که به مسجد سهله بروم ولی اعتنایی نکردم چون ترسیدم به درسم نرسم ولی شوق بیشتر شد. همچنان مردد بودم که باد شدیدی وزیدن گرفت و مرا به سمت مسجد سهله برد. پس از مدتی خود را در مقابل آن مسجد دیدم. وارد شدم دیدم کسی در مسجد نیست و تنها آقایی مشغول عبادت است و با کلماتی خداوند را مناجات می کند که تا کنون از هیچ کس نشنیده بودم. حالم متغیر شد و زانوهایم لرزید با قلبی منقلب و چشمی گریان در گوشه ایاز مسجد ایستادم، پس از مدتی مناجاتشان تمام شد رو به من فرمودند مهدی جلو بیا. ادب کرده مقداری جلو رفتم فرمودند جلوتر بیا رفتم به طوری که دستم به دستش رسید آنگاه چیزی به من فرمود. سید به اینجا که رسید سکوت کرد.

در این مسجد مقام هایی است از جمله مقام حضرت مهدی، مقام حضرت خضر، مقام امام صادق. مقام امام زین العابدین ، مقام حضرت ادریس ، مقام صالحین و مقام ابراهیم خلیل که هر کدام نماز و دعایی دارد.

توجه کنیم که در اعمال مستحبی آنچه مهم است این است که  انجام اعمال از روی علاقه و اقبال قلب باشد پس هر کجا خسته شدید مشغول عبادت و نماز خودتان و استراحت شویداز دادن نیابت اجتناب شود. همه اعمال را می شود به نیابت از خود و بقیه مثل پدر و مادر انجام داد و خداوند از خزانه غیب طبق روایت از امام صادق ثواب را می دهد و از انجام دهنده هم کم نمی کند.

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 18:12 :: توسط : عبدالحمید امینیان

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ
سراسر وجود من زیارت است
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زندگی-زیارت-غز






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 34
بازدید کل : 37836
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1